چارلی چاپلین میگفت:
پس از سالها فقر، به ثروت وشهرت رسیدم ووقتی پیر شدم دانستم که با((پول))میشود:
خانه خرید ولی آشیانه امن نه!!!
رختخواب خرید اما خواب راحت نه!!!
ساعت خرید اما زمان نه!!!
کتاب خرید اما دانش نه!!!
مقام خرید اما احترام نه!!!
آدم میشود خرید ام دل و محبت نه!!!
**اما افسوس که دیر فهمیدم**
روزی پیرمردی به به موبایل فروشی میرودتا موبایلش را تعمیر کند موبایلش را به تعمیر کار داد وگفت:اگه ممکنه موبایل منو درست کنید
تعمیرکار لبخندی زد و
گفت:چشم ؛قربان بزارینش روی میز تا نگاهیی بهش بندازم
پیرمرد گفت:خیلی خوب تا فردا که درست میشه؟کارش دارم!
تعمیر کار گفت:باشه بستگی داره ولی تا فردا درستش میکنم.
پیرمرد خداحافظی کرد و رفت .
روز بعد شد وپیرمرد بازگشت .
تعمیر کار باتعجب به پیرمرد نگاه کرد و گفت:
پدر جان موبایل شما هیچ مشکلی نداره همه قسمت هاش سالمه.
پیرمرد صدایش گرفت و درحالی که چشمهایش پر اشک شده بود گفت:
پس چرا فرزندانم به من زنگ نمیزنن؟!!
چه خوبه که قدر پدر و مادرامونو تا هستن بدونیم
درباره این سایت